بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 129822
کل یادداشتها ها : 61
فرشته ای که فرود آمد ، تو را چه گفت که تا امروز ، تمام جان و جهان را به خویش می خوانی ؟
و تا زمین و زمان هست زنده می مانی .........
اگر چه بعد تو ای سبز ، باغها زردند .... و خیل مرد نمایان شهر ، نامردند ..........
ولی هنوز کسانی که با تو هم سویند .... غبار غصه ز چشمان شهر می شویند ....
اگر چه نیستی ولی هنوز بانگ بلال از مناره می آید .....
که شهر را به تماشای نور می خواند .....
هنوز خاطره ی تابناک فریادت که تا نهایت تاریخ راه می پوید ....
تمام هستی ما را در این خراب آباد ....... به پای کوبی و جشن و سرور می خواند ......
هلا ستاره ی شبهای مکه و تاریخ ...... که طاق کاخ مدائن به خاطر تو شکست ......
و شعله های بلند آشیانه ی زردشت ....... به احترام شب زادنت به خاک نشست .....
و ساوه چشم پر آب از ..... هر آنچه غیر تو بست
تو را غروب در این بامداد رنگین نیست ....... هنوز بوی تو در باغ های عالم هست ....
هـــــــــــنوز بــــــــــــــــوی تـــــــــــــو در بــــــــــــــــــــاغ های عالــــــــــــــــــــم هســـــــــــــت .....